۲۲ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۹
تهران از نگاه یک پاکستانی

تهران، شهری پر از تضادها، یک کلان‌شهر گسترده است که در آن سنت با مدرنیته همزیستی دارد و استقامت در برابر سختی‌ها می‌درخشد. سفر احمد جان به پایتخت ایران فقط به معنای بازدید از اماکن دیدنی نبود؛ بلکه او به دنبال غوطه‌ور شدن در زندگی مردم عادی و درک فرهنگی بود که در عین آشنایی، منحصر به فرد و خاص است.

تهران از نگاه یک پاکستانی

احمد جان به پایتخت ایران سفر می‌کند و عشق، گرما و استقامت در برابر سختی‌ها را می‌یابد

تهران، شهری پر از تضادها، یک کلان‌شهر گسترده است که در آن سنت با مدرنیته همزیستی دارد و استقامت در برابر سختی‌ها می‌درخشد. سفر احمد جان به پایتخت ایران فقط به معنای بازدید از اماکن دیدنی نبود؛ بلکه او به دنبال غوطه‌ور شدن در زندگی مردم عادی و درک فرهنگی بود که در عین آشنایی، منحصر به فرد و خاص است. 

 طعم تهران: لذت‌های آشپزی و ارتباطات فرهنگی 

اگرچه تهران مملو از موزه‌ها و بناهای تاریخی است، اما علاقه اصلی احمد در تجربه زندگی روزمره مردم، به‌ویژه از طریق غذاهایشان بود. هر صبح، با دوربین و کفش‌های پیاده‌روی خود، خانه میزبانش را ترک می‌کرد و پس از یک روز ماجراجویی، اواخر شب بازمی‌گشت. او در خیابان‌های شلوغ قدم می‌زد، از حمل‌ونقل عمومی استفاده می‌کرد و در هر جا که می‌توانست غذا می‌خورد - چه در خانه‌ها، رستوران‌ها یا دکه‌های کنار خیابان. آنچه بیش از همه او را تحت تأثیر قرار داد، استاندارد بالای نظافت و بهداشت بود. حتی در محله‌های معمولی‌تر، اثری از زباله یا کیسه‌های پلاستیکی دیده نمی‌شد که در مقایسه با بسیاری از مناطق شهری پاکستان تفاوت چشمگیری داشت. 

تهران از نگاه یک پاکستانی

محل مورد علاقه‌اش برای غذا خوردن و تماشای مردم، خیابان پانزده خرداد بود که به بازار بزرگ تهران منتهی می‌شود. این خیابان پیاده‌رو، مملو از رستوران‌ها و دکه‌های غذا بود و انواع کباب‌ها و رول‌های گوشتی را ارائه می‌داد. احمد به‌ویژه از رول‌های گوشتی همراه با دوغ، نوشیدنی ماست‌مانند مشابه لسی اما با طعم نعناع، لذت می‌برد. در اینجا او حس مسئولیت‌پذیری شهروندان را مشاهده کرد که با دقت زباله‌هایشان را دور می‌ریختند و فضاهای عمومی را برای بازدیدکنندگان بعدی تمیز نگه می‌داشتند. 

تهران از نگاه یک پاکستانی

صبحانه در تهران برای احمد لذت روزانه‌ای بود که شامل نان بربری همراه با خامه، پنیر، مربای سیب سنتی و چای سیاه با طعم هل یا دارچین می‌شد. این نان بزرگ و نرم او را به یاد نان‌های سنتی کویته و پیشاور انداخت که مشابه آن‌ها توسط پناهندگان افغان به پاکستان آورده شده بود. 

فروشگاه‌های خشکبار، آجیل و شیرینی‌فروشی‌های تهران احمد را به یاد پیشاور و کویته انداخت. او در یکی از این فروشگاه‌ها گز، نوقای سنتی اصفهان را چشید که با شیره درختان، پسته، زعفران و گلاب تهیه می‌شود. این طعم او را به خاطرات کودکی‌اش برد و نشان داد که چگونه دستورهای سنتی همچنان اصالت خود را حفظ کرده‌اند. 

گشت‌وگذار در بازار بزرگ: سنت و مدرنیته در کنار هم 

بازار بزرگ تهران بازاری قدیمی و در عین حال پرجنب‌وجوش است که گذرگاه‌های متصل به هم و راهروهای پیچ‌درپیچ دارد. ورودی اصلی آن در سبزه‌میدان و خیابان پانزده خرداد به دنیایی از کالاهای متنوع از ظروف برنجی سنتی تا لوازم الکترونیکی مدرن منتهی می‌شود. معماری سقف‌های آجری و الگوهای زیبا نظر احمد را جلب کرد. 

در یکی از لحظات به‌یادماندنی، عکاسی ساده از یک مغازه‌دار به‌طور غیرمنتظره‌ای به یک عکس گروهی با نه نفر غریبه شاد تبدیل شد. این صمیمیت خودجوش، گرما و مهمان‌نوازی مردم را به نمایش گذاشت. 

بازار بزرگ همچنین محل تلاقی فرهنگی است که در آن مردان کرد با شلوارهای گشاد سنتی چرخ‌های باری سنگین را هل می‌دهند. این صحنه احمد را به یاد پختون‌ها در شهرهای پاکستان انداخت. 

مد، مدرنیته و آمیزش فرهنگی 

احمد متوجه شد که در تهران لباس‌های سنتی نادر است، به‌جز در میان روحانیون و تعدادی از زنان با چادر. اکثر مردم لباس‌های مدرن به سبک غربی می‌پوشیدند. جراحی زیبایی به‌ویژه عمل بینی، بسیار رایج بود که نشان‌دهنده جامعه‌ای است که بین سنت و آرمان‌های مدرن تعادل برقرار کرده است. 

تهران از نگاه یک پاکستانی

مراکز خرید مدرن تهران در کنار بازارهای تاریخی، هویت در حال تغییر شهر را نشان می‌دهند. احمد از کفش‌های چرمی با کیفیت بالا و قیمت مناسب شگفت‌زده شد، که نشانه‌ای از صنعت تولید موفق ایران علی‌رغم تحریم‌های بین‌المللی بود. 

زبان، ارتباطات و نوستالژی 

اگرچه انگلیسی به‌جز در دانشگاه‌ها چندان رایج نیست، احمد توانست با استفاده از کلمات فارسی که برای گویشوران اردو آشنا هستند، ارتباط برقرار کند. شباهت خط هر دو زبان نیز به او در مسیریابی کمک کرد. ایرانیان مسن‌تر، که در دوران شاه تحصیل کرده بودند، انگلیسی روان صحبت می‌کردند و این منجر به گفتگوهای غنی در مورد فرهنگ و سیاست شد.

استفاده از تقویم سنتی ایرانی نیز برای احمد جالب بود. برخلاف تقویم میلادی، سال نو ایرانی با نوروز در ۲۱ مارس آغاز می‌شود که یادآور جشن‌های مشابه در پیشاور، کویته و مناطق شمالی پاکستان است. 

تهران: خانه دوم 

تهران برای احمد مانند بازگشت به خانه بود. معماری شهر او را به یاد محله‌های قدیمی کراچی می‌انداخت، در حالی که مناظر و فضای آن خاطرات کویته و پیشاور را زنده می‌کرد. 

سفر احمد جان به تهران چیزی فراتر از بازدید از یک شهر خارجی بود. این سفر، ماجراجویی در تاریخ، فرهنگ و بشریت مشترک بود. تجربیاتش کلیشه‌های پیش‌فرض را در هم شکست و جامعه‌ای را نشان داد که بین سنت و مدرنیته، استقامت و گرما و سختی و امید تعادل برقرار کرده است. 

هنگام خداحافظی با تهران، احمد با خاطراتی دل‌انگیز، دوستی‌های جدید و اشتیاقی تازه برای کشف بیشتر ایران، به خانه بازگشت. در نگاه او، تهران فقط یک شهر نبود؛ بلکه بازتابی از خانه بود. 

https://thefridaytimes.com/03-Aug-2018/tehran-through-pakistani-eyes-ii

کد خبر 23387

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 7 =